قیمت: | 10000تومان |
دسته بندی: | مدیریت |
سال نشر: ۲۰۰۸
تعداد صفحه انگلیسی: ۱۷
تعداد صفحه ترجمه فارسی: ۳۴ صفحه word
کد محصول: M254
عنوان فارسی:
مقاله انگلیسی مدیریت ترجمه شده : نقش واسطهگری و ظرفیت جذب در تسهیل روابط صنعت و دانشگاه مطالعهای تجربی از منطقه TAMA ژاپن
عنوان انگلیسی:
The role of intermediation and absorptive capacity in facilitating university–industry linkages—An empirical study of TAMA in Japan
چکیده فارسی:
این مقاله به بررسی دو مؤلفه لازم در طراحی یک سیستم کارآمد انتقال فناوری بین شرکتها و دانشگاهها، و یا بین یک سازمان واسطه و شرکتهای منطقهای حائز ظرفیت جذب بهویژه در زمینه کسب دانش ضمنی، میپردازد. بر اساس یک مطالعه تجربی روی پروژه خوشهای TAMA (بخش غربی منطقه کلان شهری توکیو) که پروژه نمونهای از “طرح خوشه صنعتی” ژاپن بهشمار میرود، به بررسی تأثیر واسطهگری انجمن TAMA و ظرفیت جذب SME های توسعه محصول گوناگون پرداخته شده است. این دو عامل با یکدیگر در تعامل میباشند، چرا که مشارکت SME های توسعه محصول، لازمه عملکرد کارآمد واسطهای چون انجمن TAMA میباشد. تحلیلهای ما همچنین حاکی از آنند که روابط صنعت و دانشگاه و نیز روابط بین شرکتی نتایج گوناگونی را در پی دارند.
مقدمه:
در سیستم ملی نوآوری ژاپن، شرکتهای صنعتی بزرگ دست به ابتکار زده و نتایج تحقیقاتی را در تولیدات بازرگانی بهکار بستهاند، این در حالیست که دانشگاهها همچنان بر محور آموزش عالی و تحقیقات صرف باقی ماندهاند. با این همه، از نیمه دوم دهه ۱۹۹۰ میلادی، و به دنبال رکود اقتصادی و کاهش رقابت در صنایع مطرح ژاپن، تلاشها جهت اشاعه دانش علمی، به خصوص نتایج تحقیقات دانشگاهها، در قسمت اعظم فعالیتهای صنعتی، که خود ابزاری برای احیای اقتصاد ژاپن به شمار میرفت، بینتیجه ماند. بدین ترتیب و بهدنبال تصویب قانون پایه علم و فناوری در ۱۹۹۵، اصلاحات سازمانی گوناگونی، همچون تصویب قانون TLO (سازمانهای گواهی فناوری) در ۱۹۸۸ و نیز تبیین نسخه ژاپنی لایحه Bayh-Dole در ۱۹۹۹ صورت گرفت، تا به تسهیل روابط صنعت و دانشگاه کمک نمایند. انتظار میرود تبدیل دانشگاههای دولتی به نهادهای مستقل در سال ۲۰۰۴ کمک مؤثری بر این روند در پی داشته باشد. بر این اساس و در زمینه سیاست منطقهای، وزارت اقتصاد، تجارت و صنعت (که از این به بعد METI خوانده میشود) در سال ۲۰۰۱ ((طرح خوشه صنعتی)) و وزارت آموزش، فرهنگ، ورزش، علم و فناوری (که از این به بعد MEXT خوانده میشود) ((ایده خوشه دانش)) را در سال ۲۰۰۲ ارائه داد که هر دوی اینها در روابط دانشگاه- صنعت مؤلفه مهمی بهحساب میآیند.
هر چند روابط دانشگاه- صنعت تنها به اصلاحات دانشگاه محور ختم نمیشوند بلکه نیازمند یک شبکه انتقال فناوری کار آمد جهت انتقال یا به کارگیری نتایج تحقیقات و دانش علمی دانشگاهها به شرکتهای صنعتی در منطقه میباشد. روابط دانشگاه- صنعت در مناطق شهری و کلان شهری نیازمند یک سیستم انتقال فناوری کارآمد جهت برقراری تعامل میان تعداد کثیری از دانشگاهها (یا محققان دانشگاهی) و شمار زیادی از شرکتها میباشند.
محور اصلی این مقاله را دو عامل مؤثر در برقراری یک چنین سیستم کارآمدی از انتقال فناوری منطقهای میان دانشگاهها و شرکتها تشکیل میدهد. نخستین عامل عملکرد واسطه های میان دانشگاهها و شرکتها را در بر میگیرد. عامل دوم ظرفیت جذب شرکتهاست که انتقال کارآمد فناوری میان شرکتها را تسهیل نموده و واسطهها را در این میان راستا به جریان میاندازد. هر دو عامل واسطه و نیز ظرفیت جذب در تسهیل انتقال دانش ضمنی، که بخش مهمی در فناوری مورد انتقال را تشکیل میدهد، مهم میباشند.
این مقاله به تحلیل تجربی اهمیت این دو عامل در ایجاد یک سیستم کارآمد انتقال فناوری منطقهای پرداخته و مبنای آن را دادهها و اطلاعات جمعآوری شده از یک پروژه خوشهای صنعتی در منطقهای تحت عنوان منطقه کلان شهری پیشرفته تکنولوژیکی (TAMA)، واقع در غرب کلان شهر توکیو، تشکیل میدهد.
در بخش بعد با استناد به دادههای موجود به ارائه ساختاری فرضی جهت تبیین نقش واسطهها در روابط صنعت و دانشگاه میپردازیم. بخش ۳ اطلاعاتی پایه پیرامون پروژه خوشه TAMA و نیز اصطلاحات تخصصی کلیدی بکار رفته در مقاله را بدست میدهد. در بخش ۴ به بررسی نقش واسطه مؤسسه TAMA ، که سازمانی با نقشی
هستهای در پیشبرد پروژه خوشه TAMAبهحساب میآید، میپردازیم. در بخش ۵ به معرفی SMEهای توسعه محصول، بهعنوان شرکتهای منطقهای عمده حائز عامل ظرفیت جذب میپردازیم. بخشهای ۴ و ۵ تحلیلهایی اقتصاد سنجانه و در عین حال توصیفی بدست میدهند که ماحصل دادههای جمعآوری شده از پرسشنامههای تحقیقاتی جهت ارزیابی فرضیههای ارائه شده میباشند. فصل ۶ به نتیجهگیری و نیز ارائه پیشنهاداتی در زمینه مفاهیم سیاست گذاری و با استناد بر سایر پروژههای خوشهای صنعتی در ژاپن میپردازند.
۲- چارچوب مفهومی
۱-۲- واسطهها:
این بخش به بررسی دلایل ضرورت واسطهها و تبیین نقش کلیدی آنها در ارتقای روابط صنعت و دانشگاه میپردازد.
۱-۱-۲- ادبیات موضوعی واسطهها:
بر اساس مطالب تئوری واسطههایی چون عمدهفروشها، خردهفروشها و مؤسسات مالی به این دلیل ظاهر میشوند که هزینههای جستجو و انتقال را برای فروشندگان و خریداران کاهش میدهند.
Gehrig (1993) به مقایسه بازارهای واسطهای، که در آنها واسطه ها، کالاها را از فروشنده خریده و به خریدار میفروشد، را با بازارهای تجسسی، که در آنها خریداران و فروشندگان یکدیگر را ملاقات کرده و بیواسطه گفتگو میکنند، میپردازد. اگر چه واسطهها مبلغی را بهعنوان اُجرت خدمات خود روی کالاها میکشند، امّا در نهایت در تنزل هزینههای انتقال و نیز هزینههای مرتبط با جستجو و معامله مؤثر میباشند. سایر جنبههای واسطهگری در این نوشتار به بحث گذاشته میشوند. برای نمونه، گارّلا (۱۹۸۰) به تبیین نقش یک دلّال در تقلیل خسارتهای ناشی از اطلاعات نامتقارن در بازار میپردازد. Rubinstein andWolinsky (1987) نیز با استفاده مدل نظری-تجسّسی، که در آن واسطهها تنها زمانی حائز اهمیت میباشند که شانس فروشنده را در یافتن خریدار را افزایش دهند، به تحلیل نقش واسطهها مینشینند. این نوشتار همچنین بر آن است تا ثابت نماید که واسطهها دارای امتیاز تقلیل هزینههای تجسّس میباشند.
مبحث کلی پیرامون واسطهگری چندان به واسطههایی که میانجگری ما بین طراحان اختراعات، همچون دانشگاهها، و نیز کاربران اختراعات و نوآوریها، همچون شرکتها، میپردازند اشاره نمیکند.
تمامی حقوق مادی و معنوی ترجمه ها برای پارس ترجمه محفوظ می باشد
تمامی حقوق مادی و معنوی ترجمه ها برای پارس ترجمه محفوظ می باشد