قیمت: | 21000تومان |
دسته بندی: | حسابداری و اقتصاد |
سال نشر: ۲۰۱۵
تعداد صفحه انگلیسی: ۹
تعداد صفحه ترجمه فارسی: ۲۱ صفحه word
کد محصول: h210
عنوان فارسی:
مقاله انگلیسی حسابداری ترجمه شده : افشای سرمایه فکری و حاکمیت شرکتی: آزمون تجربی
عنوان انگلیسی:
Intellectual capital disclosures and corporate governance: An empirical examination
چکیده فارسی:
آزمون های تجربی در مورد ارتباط بین حاکمیت شرکتی و سرمایه فکری در دست تحقیق می باشند، به خصوص از چهار چوب اقتصادهای در حال ظهور که در آن مکانیزم های حاکمیت شرکتی به دلیل برتری خانواده تمایل دارد عمدتا تشریفاتی باشد. هدف از این مطالعه بررسی شکاف موجود در ادبیات افشای سرمایه فکری (ICD) با انجام آزمون تجربی رابطه بین حاکمیت شرکتی و میزان ICD مربوط به شرکت بنگلادشی می باشد. ضمنا، یافته های کلیدی از این مطالعه نشان می دهد که یک رابطه غیر خطی بین مالکیت خانوادگی و میزان ICD وجود دارد. این تحقیق همچنین نشان داد که مالکیت خارجی، استقلال هیئت مدیره، و حضور کمیته حسابرسی به طور مثبت با میزان ICD مرتبط است. در مقابل، دوگانگی خانواده (به عنوان مثال، که در آن موقعیت های مدیر عامل و رئیس توسط دو نفر از همان خانواده اشغال می شود) بطور منفی با میزان ICD همراه می باشد.
کلمات کلیدی: فشای سرمایه فکری، حاکمیت شرکتی، تئوری نمایندگی، بنگلادش
مقدمه
در اقتصادهای مبتنی بر دانش امروز، سرمایه فکری (علاوه بر سرمایه مالی و فیزیکی) نقش مهمی در فرآیند ایجاد ارزش سازمان ها ایفا می کند. استدلال این است که موفقیت بسیاری از سازمان های قرن ۲۱ در توانایی آنها برای باز کردن و بهره برداری از سرمایه های فکری خود برای کسب حداکثر “مزیت سازمانی” قرار می گیرد (کینان و اگستام، ۲۰۰۱؛ ناهاپیت و قوشال، ۱۹۹۸). کینان و اگستام(۲۰۰۱) در میان اولین نویسندگان برای شناسایی ارتباط های مفهومی بین حاکمیت شرکتی و سرمایه فکری می باشند. آنها معتقد بودند که تصمیم گیرندگان در جایگاه حاکمیت شرکتی یک سازمان دارای “مسئولیت امانتی” برای استفاده از مزیت کامل سرمایه فکری ، علاوه بر سرمایه های مالی و فیزیکی می باشند. با این حال، دانش تجربی در رابطه با ارتباط مفهومی بین حاکمیت شرکتی و سرمایه های فکری محدود می شود. این مطالعه به حوزه پژوهش در مورد افشای سرمایه فکری (ICD) نگاه کنید ( برای مثال، سربیونی و پاربونتی، ۲۰۰۷؛ هیدالگو، گارسیا MECA، و مارتینز، ۲۰۱۱؛ لی، پایک، و هنیفه، ۲۰۰۸) با بررسی رابطه بین ویژگی های حاکمیت شرکتی مختلف و میزان ICD کمک می کنند.
در یکی از اولین مطالعات تجربی در بیوتکنولوژی اروپا، سربیونی و پابونتی (۲۰۰۷) دریافتند که ساختار هیئت مدیره، استقلال، و دوگانگی مدیر اجرایی (CEO) (به عنوان مثال، هنگامی که همان فرد هم مدیر عامل و هم رئیس هیئت مدیره است) به ICD مربوط می شوند. پس از آن، در انگلستان، لی و همکاران (۲۰۰۸) این روابط به استثنای دوگانگی CEO تایید کرده اند. به نظر می رسد که مطالعه هیدالگو و همکاران (۲۰۱۱) تنها مطالعه تجربی است که رابطه بین حاکمیت شرکتی و میزان ICD در یک کشور در حال توسعه را (به عنوان مثال، مکزیک) بررسی می کند. آنها همچنین یک ویژگی حاکمیت شرکتی جدید معرفی نمودند، که مالکیت خانوادگی است. نتایج نشان می دهد که مالکیت خانوادگی میزان ICD در شرکت های مکزیکی را تحت تاثیر قرار نمی دهد.
یکی دلیل ممکن برای این نتیجه این است که هیدالگو و همکاران (۲۰۱۱) یک رابطه غیر خطی بین مالکیت خانوادگی و میزان ICDرا مورد آزمون قرار ندادند؛ با این حال، این رابطه می تواند از طریق یک مشخصه درجه دوم مالکیت خانوادگی (که در این مقاله انجام شد) صورت گیرد.
این مطالعه در بنگلادش انجام شد. شواهد تجربی کمیابی در رابطه با ارتباط بین ویژگی های حاکمیت شرکتی و میزان ICD وجود دارد. علاوه بر این، برای قسمت اعظم کار، مطالعات قبلی بنگلادش ذاتا توصیفی بوده اند و از نمونه های نسبتا کوچک استفاده می شود؛ برای مثال، علی، خان و فاطمه (۲۰۰۸) یافتند که ICD که عمدتا در قالب روایی در گزارش های سالانه افشا می شود و به این نتیجه رسیدند که شرکت های بنگلادشی یک رویکرد مثبت به گزارش ICD ندارند. به طور مشابه، خان و خان (۲۰۱۰)، نورونابی، حسین، و حسین (۲۰۱۱)، و رشید (۲۰۱۳) یافتند که شرکت های بنگلادشی ICD محدود در گزارش های سالانه ارائه می کنند، همانطور که آن یک نیاز اجباری برای گزارش در مورد این در بنگلادش می باشد. در مطالعه اخیر در صنعت داروسازی، ابهایاوانسا و عظیم (۲۰۱۴) دریافتندکه شرکت ها یک چارچوب سازگار برای ICD اتخاذ نکردند و به درستی اندازه گیری و ICD خود را مدیریت نکردند. این پژوهش در بنگلادش انجام شد، همانطور که آن زمینه جالب برای مطالعه ارائه نمود. زمینه شرکت بنگلادش از طریق بازار سرمایه نسبتا کوچک، اندازه شرکت کوچک، و ساختارهای مالکیت تحت سلطه خانواده مشخص می شود. مانند بسیاری دیگر از اقتصادهای در حال ظهور، بنگلادش یک مدل حاکمیت شرکتی به سبک غربی اتخاذ نموده است که به استقلال بیشتر هیئت مدیره، جدا از مدیر عامل شرکت و رئیس، و کمیته حسابرسی نیاز دارد. در سال ۲۰۰۶، اوراق بهادار بنگلادش و کمیسیون بورس (SEC) “یک اطلاعیه دولت شرکت” (SEC، ۲۰۰۶) صادر نمود که دستورالعمل های شیوه های حاکمیت شرکتی را توسط شرکت های ذکر شده در یک ” از اصل پیروی کنید یا توضیح دهید ” فراهم می کند. با این حال، با توجه به ماهیت سنتی جامعه آن (الدین وکودهوری ، ۲۰۰۸)، و در شرایطی که در آن مالکیت خانوادگی شکل اصلی کسب و کار در بنگلادش می باشد، اثر بخشی چنین مکانیسم های حاکمیت شرکتی می تواند در معرض خطر قرار گیرد. در واقع، پژوهش قبلی (سبحان و ورنر، ۲۰۰۳) گزارش کرده است که با توجه به حاکمیت خانواده، مکانیزم های حاکمیت شرکتی تمایل دارند که عمدتا تشریفاتی باشند. علاوه بر این، هیچ دستورالعمل قانونی برای ICD در بنگلادش وجود ندارد. بنابراین، تاثیر پویایی حاکمیت شرکتی بر ICD ممکن است در کشورهای در حال توسعه مانند بنگلادش متفاوت باشد (رشید، ۲۰۱۳).
این مطالعه می تواند از تحقیقات قبلی متمایز و به ادبیات به روش هایی کمک می کند. برای اولین بار، در زمان بررسی رابطه بین ویژگی های حاکمیت شرکتی و ICD، آن هم چنین آزمون اثر مالکیت خانوادگی بر ICD( یک رابطه که در تحقیق قبلی ICD مورد مطالعه قرار گرفت، اما در زمینه بنگلادش قابل توجه است). در این رابطه، رابطه غیر خطی بین مالکیت خانوادگی و ICD بررسی می شود. دوم، این مطالعه اولین مطالعه در ادبیات ICD برای بررسی اثر دوگانگی خانواده، که در اقتصادهای در حال ظهور بسیار معمول است، در ICD می باشد. سوم، تا به امروز، اکثر مطالعات به بررسی اثر ویژگی های حاکمیت شرکتی در ICD در یک زمینه اجتماعی و سیاسی غربی پرداختند؛ با این حال، این مطالعه بر بازار در حال ظهور، مشخص شده توسط چارچوب نهادی ضعیف و تمرکز بالای مالکیت خانوادگی تمرکز می کند. در نهایت، یافته های این مطالعه درک رابطه با ویژگی های حاکمیت شرکتی و شیوه های ICD و گسترش یافته های مطالعات قبلی بنگلادشی توصیفی که به طور عمده بر میزان و محتوای ICD متمرکز شده است افزایش می دهد.
تمامی حقوق مادی و معنوی ترجمه ها برای پارس ترجمه محفوظ می باشد
تمامی حقوق مادی و معنوی ترجمه ها برای پارس ترجمه محفوظ می باشد